فقط 2 روزه دیگه مونده به مادر شدن من.....
عزیز دلم ،دختر نازم فقط دو روزه دیگه مونده تا من صورت ماهت ببینم.باورکن به حدی بیتاب و مشتاقم که چند شبه نمیتونم خوب بخوابم.البته راستش بگم کمی هم استرس دارم ، آرزو دارم همه چیز به خوبی بگذره و من و تو به شادی به هم برسیم.
چند روزه که بابا جون و مامانی اکرم اومدن پیش من که تنها نباشم و قراره که مامانی اکرم بیاد با من بیمارستان که کمکم کنه تا از تو خوب مراقبت کنم ، جای مامانی مهین خیلی خاله کاش الان بود و این لحظات شاد با هم بودیم ،از خدا میخوام که شادش کنه و تو را بهش نشون بده.
راستی خانم خانما ، دختر دایی مهربونت طاهره هم اومده پیشمون و منتظر اومدن تو به این دنیاست ،من خیلی دوستش دارم کلی به مامان کمک میکنه تا تو راحت باشی ، بزرگ شدی خودت ازش تشکر کن .
خوشگل مامان امروز از صبح خیلی کار کردم البته بابای مهربونت برام کارگر گرفته ولی خودم هم طاقت نمیارم کار میکنم تا خونه عین دسته گل بشه آخه داره یک گل میاد به خونه ، هنوز کلی کار دارم الان هم برای استراحت نشستم با تو حرف میزنم خانم کارگر هم رفته من تنها هستم بابا مجید هم رفته پایین پیش مادر جون .
در ضمن شنبه وقت آرایشگاه گرفتم تا یک مامان خوشگل بشم برات . خیلی دوستت دارم دختر مامان